• وبلاگ : نسيم بهشت""خط روشن""
  • يادداشت : درد دل بلند بلند
  • نظرات : 5 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + گمنام 

    سلام

    اين چند روزه درگير ماجراهاي عجيب غريب زيادي بودم مثلابخاطرحضور تواتاق بچه هايي که سرووضع زياد درستي نداشتن خيلي بدباهام برخوردشدکه اصلابرام مهم نبود.تاجايي که الکي الکي نزديک بودپام به حراست بازبشه بخاطرچيزي که من خودم شاهدبودم گناهچنداني نداشتن هرجاميرفتيم اونقدبدباهاشون رفتارميکردن که من خجالت ميکشيدم.تاجايي که يه جامجبورشدم بگم بچه ها خيلي جاهااتفاق ميافته که تيپ مذهبي رو ميکوبن و.... هر وقت دلسرد ميشدم ونگران اينکه اصلاکارم درسته؟ياد درد دل بلندبلندمي افتادم وحرفاي رفيقم که ميگفت تو کاري رو که فک کردي درسته وبخاطر خدا انجام دادي حتي اگه اشتباه کردي خدا هواتوداره.الحمدلله همه چي بهترازاوني که فک ميکردم تموم شد.خبرخوشش اينکه سه تاشون دارن مسمم ميشن سرووضعشون رو درست کنن نه بخاطر برخوردا خودشون ميخوان.ممنون.موفق باشيد.

    پاسخ

    سلام توي اينجور مسائل خيلي بايد با هوشياري و دقت برخورد كرد. برخوردهاي عجولانه و ناآگاهانه مي تونه ضررهاي جبران ناپذيري داشته باشه. بايد با تيزبني بصيرت و هوش سرشار و البته با علم و تجربه كافي وارد شد.واقعا لب تيغه.... ممنونم ازتون