سلام آقا احسان
از بعضي بچه ها شنيدم توي وبتون اين مطلب رو زديد اومدم خوندم.... موافقم با حرفاتون....فعاليت هاي حوزه بايد به چشم بياد ...بايد وارد شهر بشه و خودشو از انزوا خارج کنه...متاسفانه دزفول داره از نفاق خفه ميشه ولي کو شيخ رضا ها......
سلام.
...و دست خدا بالاي همه ي دستهاست
خداقوت داداشم...هارب و ...بزرگترهاش بذار کارهاي احمقانه شونو ادامه بدن...حسين (ع) پشت توست...خدا حفظت کنه و به کارهات برکت بده
کربلايي شي...
مش احسان سلام
اين «هارب» بي شعور به قول خودت عقلش ناقصه ! ولش کن جوابشو نده!
اين کيه؟ مرضش چيه؟
هميشه...همه جا افراد نخاله زيادن....شما خودتو ناراحت نکن کااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااش جواب هاربو نميدادي........جواب ابلهان خاموشي است....بزار کشکشو بسابه...
هرچند من حرفاشو نخوندم اما ميتونم حدس بزنم چقد خنده دار بووووووووووووووووووووووووووووووده اندازه عقل ناقصش حرفيده......
عقده اي به داداش من حرف زدي اگه مردي و جگر داري خودتو معرفي کن...ترسووووووووووووووووووووووو....
پاسخ به نظر هارب:
به حرفات فقط خنديدم...
سکوت مي کنم تا اين ماهتون از پشت ابر در بياد ببينيم بعدش چي ميشه...
و سکوت مي کنم و ديگه جوابتو نمي دم تا روزي که خودت به خودت اطمينان داشته باشي و خودتو معرفي کني...
مدير وبلاگ: روشن نيا
سلام. آقا بگم؟ ميگم دزفول....ترين وبلاگ نويس ها را دارد
به روز باش ديگه حاجي
سلام
ديگه منو قابل نميدونيد که سربزنيد؟؟؟
پاسخ به نظر شخصي به نام هارب:
دوست گرامي
اولا در مورد چيزي که نمي دوني نظر نده!چرا نظرات خصوصي وبلاگ من بالاس به عقل ناقص تو نمي رسه!
دوما شما که علمدار کارفرهنگي خودتو حساب مي کني چه گلي به سر ما زدي ... حالا ما چهار تا نيرو تو اين چند سال تربيت کرديم به لطف و عنايت خدا که بهشون بباليم!
سوما اگه مرد بودي و حق بودي اسم و آدرستو مي نوشتي منم نظرتو تاييد ميکردم تا همه بخونن و قضاوت کنن!
چهارما الحمد لله سابقه ما معلومه مگر اينکه افراد مغرض و مشکلي داري مثل شما به ماها تهمت بزنيد .. خواستيد دهنتو باز کني مشکلي نداريم فقط حواستو بده و مکروا و مکر الله والله خير الماکرين
پنجم ما يه گوشي اين شهر داريم به اندازه وسعمون کار مي کنيد شما هم اگه داري کار مي کني خدا خيرت بده اگه مي توني بياي جاي ما رو بگيري يا کمکون کني دستتم مي بوسيم اگه که نه پس لطفا بکش کنار بزار باد بياد...
ششم برات متاسفم اگه بفکر خدا و دين خدا بودي اين حرفا رو نمي زدي ... من با آدم بداي روزگار هم اينجوري حرف نمي زنم ... تقوا تقوا تقوا ... آخرشم نوشتي والله اعلم يعني از حسادت ترکيدم....
من با کسي اينجوري حرف نمي زنم ولي کسي مث شما که نه جرات داره خودشو معرفي کنه و نه ادب و احترام و خدا و پيغمبر حاليشه بايدم اينجور و با اين ادبيات حرف زد...
ميگم وقتي بسيجي ها سال به سال بروز مي شن
واي به حال ............
اين همه رکوده بچه مذهبي ها در عصر بيداري اسلامي هيهات...
چه وبلاگ هاي به روزي...
راستي منظورتون را دقيق نفهميدم
که کدوم پيام ها را خصوصي کنم
براي همين فعلا همشون خصوصي ان
تا خودتون بفرماييد تکليف چيه
چون بالاي همش اسمتون بود
ممنون