بنا و مبنای حیات بشری ، بر رابطه است . روح انسان در سایه الفت ها و پیوند ها کمال می یابد و صفا می پذیرد و زندگی هم معنا پیدا می کند.
پیوند با خدا ، خود ، مردم ، زندگی ، فرزندان ، اهل البیت ، قرآن ، مسجد ، آینه ، دل ها و ... بخشی از این پیوند هاست.
روح تشنه و غریب ، با اتصال به سرچشمه های مودت و مهر ، زلال و سیراب می شود و از غربت و انزوا در می اید و گرمای حیات و نور امید را بهتر لمس می کند.
در عصر ارتباطات ، انزوا پذیرفتنی نیست. زندگی بی رابطه هم ، مرگ روح است ، ولی ارتباط با که و چگونه ؟
کسی که روزی پنج بار با خدا تکلم کند ، از تنهائی در می اید، کلیم خدا می شود ، احساس پوچی نمی کند ، گرفتار افسردگی نمی شود و احساس بی پناهی و بی همدمی نمی کند.
این گفتگو به ما امید می دهد. نشانه معرفت و محبت ما هم به شما می آید.
خداوند آن سوی خط تماس است. دوست دارد همیشه ، حتی در خوشی ها و راحتی ها هم سراغ او را بگیریم و با او تماس داشته باشیم .
بی معرفتی است که فقط وقتی مضطر می شویم و مشکلی برایمان پیش می آید و در کارمان گرهی می افتد به یاد او بیفتیم و از «اورژانس دعا» استمداد کنیم و با کد « اللهم» با مرکز امداد او تماس بگیریم.
گاهی ما از سر نیاز ، با او تماس می گیریم ، ولی او همیشه گوش به زنگ ماست و صدای مارا هم دوست دارد بشوند.
در میدان گسترده انس با خدا ، دعا و ذکر و نماز ، خطوطی ارتباطی ما با فرماندهی کائنات است.
هرگز نبابد ارتباط ما با « برج مراقبت» قطع یا ضعیف شود. در جبهه معنوی شیطان می کوشد این رابطه را قطع کند ، یا روی خط نیایش « پارازیت ریا» بیندازد، سیم های نیایش و دعا را قیچی کند ، پیوند ما را با خدا ، حتی با مردم و خویشاوندان هم بر هم بزند.
« صله رحم»هم نوعی ارتباط دورن مرزی است. که اگر قطع شود،زمینه برای جدائی و کینه و بدبینی فراهم می شود. پس خطوط داخلی را هم بایدسالم و برقرار گذاشت.
نباسد گذاشت انس یا خدا ضعیف شود . مکالمه ما با مرکز، نیاد قطع و وصل شود ، یا صدایش خش خش داشته باشد.
باید « دیش» رحمت گیر خود را بر بام بلند « نیایش» نصب کنیم و دریافت کننده دل را روی طول موجب « اجابت» تنظیم کنیم ، تا امواج لطف الهی را صاف دریافت کند و صدای استجابت دعا به گوش دلمان برسد.
« امن یجیب» رمز استجابت دعاست. اگر صدای رحمت و اجابت به ما نرسد ، باید دید کدام نقص فنی در برقراری رابطه پیش آمده است؟
اشکال از گیرنده ماست ، نه از فرستنده حق.
گاهی برای تماس با خدا باید از کد ارتباطی «قرآن ، مسجد و اهل البیت » بهره گرفت.
بعضی ها با خودشان هم قهرند ، تا چه رسد به مردم.
با خودمان چه رابطه ای داریم ؟ قهریم یا صلح؟ دوستیم یا دشمن؟ خیرخواه خویش و آینده خودیم یا در خرمن هستی خودمان با آتش گناه و غفلت ، شعله افکنده ایم ؟ در کجای زمان ایستاده ایم؟
باری .....حجت الاسلام جواد محدثی نیز همیشه می گوید: رابطه خودمان را با خودمان جدی تر بگیریم!
***
«اثرپذیری» و «اثرگذاری» دو ویژگی مهم انسان است. چون در رابطه با یکدیگریم ، تأثیر و تأثر نیز از خصوصیات حیات اجتماعی و زندگی جمعی ماست، به خصوص در عصر حاضر که «عصر ارتباطات» است و جهان به صورت یک دهکده بزرگ درآمده است. شاید خود ما نیز متوجه نباشیم ، ولی از محیط اطراف و دیده ها و شنیده ها و حرف ها و عمل ها نقش می پذیریم و تحت تأثیر قرار می گیریم.
در دنیای بزرگ و پیچیده ، هر کس که حرفی می زند ، کتابی می نویسد ، فیلمی می سازد، سخنرانی و تدریس می کند، روزنامه و مجله منتشر می کند، نقاشی می کشد و رمان و داستانی می نویسد و … هر کدام به نوعی پیام دارد و در پی مخاطب است و اثر گذاری .
پس میلیون ها فرستنده پیام ، هر لحظه در اندیشه شکل دهی به افکار ، احساسات ، پسند و سلیقه ، تمایل و انتخاب، اخلاق و رفتار دیگرانند.
افکار ما در معرض این القائات و جهت دهی ها و اثرگذاری هاست.
عجب دنیای شلوغی! و عجب وضعیت حساس و خطیری! مائیم و این همه فرستنده! آنهایند و این همه گیرنده!
حال ، گیرنده فکری خود را با چه فرستنده ای و روی چه طول موجی باید تنظیم کرد؟ به هر حال ، ما نوعی بمباران تبلیغاتی و فرهنگی می شویم. وظیفه دفاع و سنگر گرفتن و به پناهگاه رفتن و خود را از آسیب ها مصون داشتن داریم ، گاهی هم مکلف به دفاع و هجومیم و بی تفاوت و بی خیال ، عقلانی نیست.
ما مسئول پیامد « نوع انتخاب » خویش نسبت به این فرستنده هاییم . همانگونه که با عوض کرن کانال تلویزیون به راحتی می شود شاهد سخنرانی ، فیلم ، آموزش و
… بود و با چرخاندن پیچ رادیو می توان شنونده ی موسیقی ، قرآئت قرآن ، گزارش اجتماعی ، طنز و لطیفه ، تحلیل سیاسی ، القائات سوء دشمن ، اخبار و شایعات دروغ و … بود،درتنظیم گیرنده های فکری خودمان روی فرستنده های بی شمار نیز « انتخاب» ماست که نقش اول را ایفا می کند.
«گزینش » شرط عقل است در چنین جهان آشفته و خط اندر خط. هم خودمان باید چنین کنیم ، هم دوستان و فرزندان را بر این فرهنگی یعنی «فرهنگی گزینش بهترین ها» بار آوریم.کسی که نخواهد یا نتواند نسبت به آنچه بر ذهن و فکر و قلبش وارد می شود کنترل داشته باشد،باید پاسخگوی پشیمانی های بعدی و زیان های متعاقب اینگونه «بی مرزی» هم باشد.
آیا کنترلی بر «ورودی های فکر» خودمان و فرزندانمان داریم؟
در دنیای اثرگذاری و اثر پذیری که دچار آنیم ، باید هوشیار باشیم که دریافت کننده کدام امواج و فرستنده کدام پیام هاییم.
در کارهای تربیتی و تعلیمی ، در خانه و مدرسه و مسجد و اداره محل کار و بازار و اجتماع ، ما به نوعی « گیرنده» و «فرستنده» ایم و اساس تربیت بر همین استوار است.
حرف های نسنجیده ای که از زبان ما بر می آید ، دل فرزندانمان را تیره می سازد. رفتار تبعیض آلود و تناقض آمیز ما ، روی مخاطبین و فرزندان و شاگردان ما تأثیر سوء می گذارد. نوع زندگی ما برای دیگران «پیام» دارد، همانگونه که ما از سخن و رفتار دیگران « الگو » می گیریم ، هر چند به صورت ناآگاهانه و غیر مستیقیم.
در دنیای «رابطه ها» از بازتاب های گسترده و سرنوشت ساز « گیرنده های فکری» و « فرستنده های زبانی » غافل نباشیم.
? ما و فرزندان
فرزندان ، بخشی از وجود «والدین» به شمار می آیند. نیک یا خدای ناکرده بد آنان به حساب پدر و مادر گذاشته می شود و شایستگی یا تباهی آنان در حیثیت و آبروی و شخصیت اجتماعی والدین موثر است.
از این رو ، داشتن رابطه صحیح و سازنده با فرزندان ، ضروری است.
اگر «رابطه » نباشد ، یا مطلوب نباشد ، عوارض سوء آن دامنگیر والدین می شود. از همین جاست که اهتمام به این مسئله حساسیت می یابد وتکلیف تربیتی بزرگ تر ها را سنگین تر می کند.
v سازندگی
تربیت فرزندانی با فرهنگ و ادب ، کاری عظیم ، پرمسئولیت و در عین حال خدمت به جامعه و آینده میهن اسلامی و در بعضی روایات عبادت محسوب شده است .
پدران و مادران دلسوز و فرهنگ دوست ، در کنار دغدغه خاطر و حساسیتی که نسبت به تامین وسایل بازی و امکانات آموزشی و نیازهای خوراکی و پوشاکی فرزندان خود دارند ، به تغذیه فکری و تربیت روحی آنان نیز همت می گمارند.
گر چه نمرات خوب و امتیازات بالا و کارنامه های درخشان و کسب رتبه های ممتاز ، مایه چشم روشنی والدین است ؛ کدام پدر و مادر آگاهی است که اخلاق خوب و تربیت شایسته و تعهد و تدین را به حساب نیاورد و برای آن نکوشد؟
v نظارت و هدایت
برای دست یافتن به هر هدفی ، باید تلاش کرد و سرمایه گذاری و برنامه ریزی داشت. تربیت نیز از این قانون مستثنا نیست.
وقت گذاشتن برای تربیت فرزندان متعهد و مودب و فهیم ، مهم است.
«نظارت»«هدایت» و «اعانت» ، تکلیف حساس والدین نسبت به فرزندان خویش است و بدون آن ، میوه باغ زندگی شان شیرین و مفید و سالم نخوهد بود. باید به دوستان ، همدرسان و معاشران فرزندان هم نظارت و نسبت به آنان شناخت داشت،تا خدای ناکرده از این رهگذر،گرفتار و دوستان ناباب و هم صحبتان مسئله دار نشوند و به «درس» و «اخلاق» و «شخصیت خانوادگی » و « تربیت روحی» آنان ضربه و آسیبی وارد نشود.
تنها معمان و مربیان نیستند که وظیفه دارند نوجوانان و کودکان را با شخصیت دین دار ، پاک و متعهد بار آورند و استعداد های فکری و هنری و اجتماعی آنان را بارور سازند ، بلکه والدین هم در ایجاد روحیه «خودباوری» ، «خداباوری» ، «اعتماد به نفس» ، تقوا ، عفاف، صدق،نوع دوستی و ایثار ، مسئول و شریک اند.
باید «بذربارور» را در «زمین بارور» افشاند.
باید «نهال ایمان» را در « بوستان جان» کاشت.
و این ، کار خود شما نیز هست و همه بار را نمی توان بر دوش مربیان و مدرسه و مساجد گذاشت و از آنان توقع داشت.
میان «خانه و مدرسه و مسجد» و «اولیاء و مربیان» به نوعی همکاری ، تعامل ، مشورت ، تبادل اطلاعات و تجارب باید باشد ، تا بافته های محیط خانه در مدرسه پنبه نشود و آموخته های محیط آموزشی ، با رفتار نسنجیده درون خانه در تعارض نباشد.
اینگونه است که شاهد شکفتن شکوفه صداقت و خلوص و خدمت ، بر شاخسار وجود فرزندان این مرز و بوم خواهیم بود و اصلاً هدف از این نوشته نیزهمین است.
v فرصت گذرا
فرزندان شما بیش از آنچه ما تصور کنیم،حساس اند و سریع تر از انچه فکر کنیم رشد می کنند و دوران کودکی را پشت سر گذاشته،آماده دریافت«نقش»بر«لوح دل» اند.
فرصت ها گذرا و پرشتاب اند ، هم برای بچه ها ، هم برای اولیتا و مربیان.
« اوقات فراغت » یکی از همین فرصت های گذرا در زندگی فرزندان است که اگر والدین و مربیان با برنامه و دقت و دلسوزی آن را پر کنند،کمتر دچار حسرت های بعدی خواهند شد.
حیف است نگویم ؛ چه تعطیلی های تابستانی و نوروز ، چه جمعه های دوران سال تحصیلی ، فرصت مغتنمی است که می تواند به سرمایه ای جهت تامین نیاز های روحی ، علمی و اخلاقی تبدیل شود. برای آن فرصت های گذرا ، چگونه برنامه ریزی می کنیم و چگونه وقت های خالی را پر می سازیم؟
v برنامه ریزی
«زمان» سرمایه است. توانایی های والدین و فرزندان در گام نهادن به سوی «هدف مطلوب» نیز یک سرمایه است. تنظیم شایسته زمان برمدار هدف ، نوعی «مدیریت زمان» است که توفیق را به همراه دارد.
جلوگیری از هدر رفتن وقت و استعداد و وقت کشی های تأسف بار و مقابله به بی برنامگی در زندگی ، فاصله ما را تا هدف کوتاهتر می سازد.
به گفته جواد محدثی :«برنامه» از عوامل مهم رشد و موفقیت در تحصیل فرزندان ماست.
تاچه حد فرزندان را به برنامه ریزی عادت داده اید؟ چه برای درس ، چه تفریح،چه مطالعه ، ورزش،مسجد و...؟
یکی از راه های اثر گذاری بر رفتار فرزندانتان ، دوستان آنان است . فراهم سازی بستر مناسب برای معاشرت و رفاقت با خوبان و پاکان و زمینه سازی و کمک برای «دوست گزینی شایسته» می تواند موثر باشد. تاثیر گذاری غیر مستقیم بر رفتار فرزندان ، از راه دوستانشان عملی تر و سریع تر است ، تا تذکر های مستقیم و خطابی و عتابی از سوی والدین. باری ... زمان را از دست ندهیم.
| [ کلمات کلیدی ] :