سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
 
تحلیل

پایگاه اینترنتی گویانیوز وابسته به گروهک‌های ضد جمهوری اسلامی ضمن درج این مطلب، از قول رشید-الف (از اعضای سابق دفتر تحکیم) نوشت: نظام جمهوری اسلامی برنده انتخابات بود. برگزاری انتخاباتی سالم و بی‌مسئله که همه جناح‌ها نسبت به سلامت آن معترفند نه تنها بار دیگر اعتماد مردم به «نهاد انتخابات در جمهوری اسلامی» را احیا کرد بلکه بر ذخیره مشروعیت دموکراتیک نظام جمهوری اسلامی به نحوی محسوس و کم‌سابقه افزود: این انتخابات شکست مطلق «پروژه مشروعیت‌زدایی از جمهوری اسلامی» بود که به خصوص طی سال‌های اخیر از سوی بخشی از اپوزیسیون دنبال می‌شد. انتخاب حسن روحانی هم بر مشروعیت داخلی و بین‌المللی نظام خواهد افزود و هم از شکاف بین دولت- ملت خواهد کاست و این همه در درجه اول به پایایی و ماندگاری نظام جمهوری اسلامی و شکوفایی اقتصادی و سیاسی کشور کمک خواهد کرد. نویسنده می‌افزاید به جد معتقدم نظام جمهوری اسلامی دستاوردهای به دست آمده در این انتخابات را بیش از هر چیز مدیون تدبیر رهبری نظام است. عملکرد و اراده مقام رهبری نقش مهمی در تضمین سلامت این انتخابات داشت.
مهدی جامی سردبیر اخراجی رادیو زمانه نیز با تاکید بر اینکه «من تردید ندارم و به این سخن [آیت‌الله] خامنه‌ای باور دارم که چندین بار گفت رای مرا کسی نمی‌داند و کسی هم نخواهد دانست»، می‌نویسد: او [رهبری] رسانه‌های خارج از کشور را منفعل و تا حدی مضحکه کرده است که نتوانستند دست او را بخوانند. مردم را امیدوار کرده تردیدهای بسیاری از مردم را زدوده است. اختلاف احتمالی بین مسئولان را که می‌توانست با انتخاب هر نامزد اصولگرایی بالا بگیرد حل کرده است و اختلافات دولت با باقی نظام را کاملا دفن کرده است. به کشور ثبات و آرامش بخشیده و انتخاباتی آرام برگزار کرده است. او وضعیتی درست کرده که حتی هاشمی بگوید انتخابات بی‌شبهه بوده است.
وی در وب سایت خود تصریح می‌کند: این نتیجه یکی از بهترین مهندسی‌های انتخاباتی در سال‌های پس از 76 است. کاری با نمره 20. در این مهندسی هیچ جایی برای غافلگیری وجود ندارد. نکته اصلی هم همین است که خامنه‌ای اصلا و ابدا از نتیجه انتخابات غافلگیر نشد. او درست همان نامزد را می‌خواست که انتخاب شد و با دست مردم تاس خود را ریخت.
وی این را هم نوشته که «رهبر جمهوری اسلامی فردی بسیار هوشمند و تماما سیاسی و یک ژنرال کارآمد است. او از دانش روز و کاملا مدرن در علوم سیاسی و از مشورت بهترین تحلیلگران سیاسی و جامعه‌شناسان استفاده می‌کند. هر نوع دست کم گرفتن او صددرصد خطاست.»




| [ کلمات کلیدی ] :
ن : احسان روشن نیا
ت : سه شنبه 92/4/4
دست های بریده را دست خودمان بدهید
دست های بریده را دست خودمان بدهید

قطعه ای که بین دزفولی ها معروف است به ( قطعه دست و پاها ).

خیلی از دزفولی ها از وجود این قطعه و خیلی های دیگر از محل آن بی خبرند.

برای انتشار خبر بخدا منت کشی کردیم. دست کوتاه ما که به رسانه های پربازدید نمی رسید. آن هایی را هم که می شناختیم تا پارتی مان شوند که یا مطالبمان را دستکاری می کردند و یا بی خیال انتشارش می شدند.

خدا می داند چقدر کانال زدیم تا خبر رسید به رجانیوز.

خبر را اولین بار ( رجانیوز ) با عنوان (اینجا فقط دست‌های قلم شده شهیدان مدفون است + عکس) منتشر کرد و پس از آن تابناک با عنوان (یک گلزار شهدای متفاوت در دزفول) و بلافاصله در تمام فضای سایبر و در بیش از 20 خبرگزاری (که در انتهای این پست لینک مطلب در این خبرگزاری ها هست) منتشر گردید.

از کامنت ها و نظرات مشخص بود که وجود چنین مکانی برای همه تعجب آور و حیرت انگیز است. بی نظیر بودن چنین مکانی که سندی دست نخورده و بکر از روزهای موشکباران دزفول بود و همانند یک زباله دانی نگهداری می شد.

 

 

 

روزهای اول انتشار خبر، با خود گفتم : الان است که با دیدن خبر ، مسئولین تکانی بخورند . فکری بکنند . کاری انجام دهند.

با رسانه ای شدن این خبر تحت فشار قرار بگیرند. اما زهی خیال باطل . . .

انتظارمان هیچ فایده ای در بر نداشت و هیچ کس را کک هم نگزید.

ما ماندیم و حوضمان . . .

و لبهایی که به ریشمان لبخند می زد.

و خبری که به فراموشی سپرده شد.

مثل خیلی دیگر از خبرها و اتفاقات و ارزش ها و یادگارهای هشت سال حماسه و ایثار.

مثل درد شیمیایی ها ، آنانکه اکسیژن شان را هم باید بخرند.

مثل اشک مادرهایی  که آرزوی بازگشت چند کیلو استخوان شاخ شمشادشان  را با خودشان می برند زیر خاک

مثل کمر خم شده پدرهای شهدا

مثل سنگ قبرهای خاک گرفته بی زائر

مثل کبودی های صورت و بدن بچه های  جانبازان اعصاب و روان از کتک هایی که از بابای مهربان می خورند و مادری که این وسط حائل می شود بین شوهر و فرزند و او هم از مشت و لگدها بی نصیب نیست

مثل اشک هایی که  چند دقیقه بعد که قرص ها اثر کرد همه با هم می ریزند و بوسه هایی که بر کبودی ها مرهم می گذارد.

مثل وصیت نامه هایی که فکر کردند نصیحت است.

من اشک جلو چشمانم را گرفته است و دیگر مانیتور را نمی بینم.  سخت است که بنویسم : ای کاش میز جلو چشم برخی ها را نمی گرفت تا حقیقت را ببینند. تا ببینند مدیون که هستند.

 

بترسیم از دست های قطع شده مدفون در آن قطعه روزی که در پی عباس می آیند.

بترسیم از انگشتان مدفون شده ای که روزی  شکایت نامه علیه ما بنویسند.

بترسیم از پاهایی که شکوه کنند از پاهایی که راه آنان را نرفت.

ولی افسوس که نمی ترسند آنها که باید بترسند.

 

آخر اگر بترسند ، پس میز چه می شود. آخر برخی با میز عزیز هستند. میز برود . . .  همه چیز رفته است.

و اما اینک پس از یکسال از بیخیالی بی خیالان آمده ام یک حرف بزنم :

فقط یک حرف.

مسولین عزیز شهرم.

اینبار هیچ درخواستی از شما نداریم.

یک سال فرصت کمی نبود برای دانستن و اندیشیدن. اگر می خواستید کاری انجام دهید ، تا بحال انجام داده بودید.

همان امامی که عکسش بالای میز شماست فرمود :

اگر مسئولین کوتاهی و مماشات کردند، ملت انقلابی خود اقدام کند.

پس به تأسی از حرف امام راحل

من فقط یک خواهش دارم . فقط

همین و بس.

متولی این قطعه هر ارگان و سازمانی که هست ،

شهرداری است یا بنیاد شهید یا فرمانداری یا هر نهاد دیگر

 

مجوز و مسئولیت طراحی و ایجاد یک یادمان ساده بر روی این قطعه و حفظ و جلوگیری از ازبین رفتن این قطعه را به وبلاگ نویسان ارزشی و بسیجیان سایبری دزفول بسپارید.

 

بودجه هم ندادید ، ندادید.

ما خودمان فکری می کنیم.

اما فقط پا توی کفشمان نکنید و چوب لای چرخمان.

فقط یک مجوز بدهید.

 دست های بریده را دست خودمان بدهید




| [ کلمات کلیدی ] :
ن : احسان روشن نیا
ت : سه شنبه 91/4/27
تحلیل آسیب های جامعه مومنین

بسم الله الرحمن الرحیم

  یکی از مسائل مهمی که جامعه مومنین رو تهدید می کند و یک تهدید بسیار جدیدی است و از نوع جریان های است که تشخصیشون برای آحاد ملت بسیار سخته ... جریان نفاق هست. توی این چند وقت درباره نفقا و منافق  و ... شاید زیاد مطلب خونده و دیده باشید ولی بنده میخواماز یک زاویه دیگه و به یک موضوع نسبتا جدید توجهتون رو جلب کنم.

  ببینید در صدر اسلام باز هم جریان نفاق به وفور وجود داشت ولی بعضا قدرت تاثیر گذاری نداشت و بعضا در برخی برهه های زمانی تاثیرات جبران ناپذیری در روند جامعه مومنین گذاشته است.

یک تقسیم بندی الان رایج است و اون این است که می گویند جامعه اسلامی رو ما به دسته قضار تقسیم می کنیم 1- مومنین 2- کافرین 3- منافقین

تکلیف این تقسیم بندی رو این حدیث پیامبر مشخص کرده است.اینکه حضرت رحمت و رأفت می فرماید: مومنین بواسطه ایمانشان از خیلی چیزها اجتناب می کنند، کافرین نیز بواسطه کفرشان رسوایند ولی این منافقین هستند که چیزی می گویند و بر زبان دارندکه من بعنوان پیامبر می پسندم ولی عملشان جوری است که من نمی پسندم.

جریان نفاق

بسیار زیبا و دقیق حضرت رحمت این جریانو تقسیم بندی را تحلیل می فرمایند

به نظر بنده این تقسیم بندی ناقص است و باید یک مورد دیگر به آن اضافه شود. و جامعه را به چهار دسته تقسیم کرد و آن این است : 1- مومنین قوی 2 مومنین ضعیف  3- کافرین 4- منافقین

بله در جامعه افرادی هستند بنام مومنین ضعیف که تفکرات خودشان رادارند و یک پوسته از دین را فهمیده اند و افکاری نسبتا افراطی دارند و همیچنین در زبان ولایت پذیر و در عمل بی ولایت و یا اینگونه بگویم بهتر است در عمل بعضا تمرد از ولایت می کنند.

شناخت و فهم خودشان را بر فهم همه ترجیح می دهند و علایق و سلایق خودشان را بر افکار و عقاید دیگران ترجیح می دهند.

اینان مومنین ضعیف اند.. کسانی که دین را خوب نفهمیده اند. بنده بارها گفته ام انسان های دین فهم واقعی گاها کارهایی می کنند که از دید این دسته از مومنین کارهایی سخیف و غیر قابل قبول است . لذا نسبت به انها شکایت می کنند.

اما تاثیر مومنین ضعیف در جامعه:

هر جا مومنین ضعیف در جامعه موثر باشند و در مناسبات اجتماعی تاثیر گذار شوند ... محل و مأمن جولان منافقی است. آنگاه که مومنین ضعیف امور جامعه را در دست بگیرند منافقین می توانند وارد شوند و تاثیر گذار باشند  جامعه اسلامی را رو به انحراف برند.

شما ببینید درصدر اسلام نمونه بارز مومنین ضعیف ، شخص ابو موسی اشعری است. ببینید وقتی در جریان حکمیت فضای جامعه در دست شخصی مثل ابو موسی می افتد و  مومنین ضعیف در یک جریان تحمیلگری که بعدا در موردش صحبت می کنم ، زمام امور را ازدست مولا گرفتند ... منافقینی مثل عمروعاص جرات حضور پیدا میکنند و می توانند انقدر در جامعه این منافقین تاثیر گذار شودند که مسیر امامت و خلافت جامعه اسلامی را منحرف نمایند.

این بزرگترین نمونه ای است از اینکه یک مومن ضعیف مثل ابو موسی وارد مناسبات اجتماعی می شود و منافقین از این فرصت کمال استفاده را می کنند.

حواسمون به مومنین ضعیف باشد. نشونه هاشو بالا عرض کردم و فرصت نیست درمورد تاثیرشون در یک مجموعه کوچک در جامعه مثل پایگاه بسیج  و دانشگاه و... صحبت کنم.

باید ریشه رو در خودمون تقویت کنیم .. اسلام رو باید فهمید ، نه عمل کرد. فهم دین خیلی مهمه و انسان دین فهم که بتواند به این تشخیص برسه که اهم  و مهم رو تشخیص بده و بعضی جاها که همه داد می زنن سکوت کنه و بعضی جاها که همه سکوت کردن داد بزنه و از این کارهای عجیب غریب که در صدر اسلام سلمان وابوذر و در الان حضرت آقا انجام می دهند ، انجام بده ؛ بسیار مهمه.

موفق و منصور باشید

احسان روشن نیا

12تیرماه1390




| [ کلمات کلیدی ] :
ن : احسان روشن نیا
ت : دوشنبه 90/4/13
ولایت فقیه ؛ بایدها و نبایدها

با سلام

چندی پیش تو یه فضای دانشجویی فرصتی شد تا مطالبی رو بتونیم بیان کنیم. گفتم خوبه خلاصه ای از اونا رو اینجا هم بزارم...

رهبری

بسم الله الرحمن الرحیم

رب اشرح لی صدری و یسر لی امری واحلل عقده من لسانی یفقه قولی

اولا از خدای متعال مدد مطلبم که عنایت بفرماید و اینجا حتی یک کلمه به نفع نفسم و دیگری صحبت نکنیم و مدد می خوام هر چه که گفته میشه فقط و فقط رضایت او درش باشد. دوستان مستحضر هستند که در بحث ولایت فقیه اولا باید یکم اصولی تر وریشه ای تر نسبت به مسائل نگاه کنیم و با دید باز قضیه رو نگاه کنیم چرا که می خوایم واقعیت رو پیدا کنیم. دوما تعصب....

ایاک و التعصب . تعصب چشمان انسان ها رو کور می کنه که نور واقعیت رو نبینند. تصب های بی جا و بی مورد والبته کورکورانه انسان رو به ناکجا اباد می رسونه.من روی صحبتم با همه افراده علی الخصوص بچه مذهبی ها... خود کسانی که ما بهشون می گیم حزب اللهی ... اقا تعصب بی جا نداشته باش. چرا با یک موضوع علمی که با 2 2 تا چهار تا حل میشه متعصبانه و کورکورانه برخورد بشه... که بجای نتیجه مثبت چیزی جز نتیجه منفی در بر نداره. از اون ور قضیه خود دوستانی که نسبت به این قضیه طرح بحث می کنندباز هم نباید روی حرفشون تعصب بی جا داشته باشن. قرار ما حقیقت رو به اندازه فهممون استدلال کنیم. پس چرا تا یکی که یه ذره مذهبیه تا میاد دفاع کنه سریع انگ جیره خور بودنو بهش می زنید. الحمدلله نظام اسلامی اینقدر قدرتمند است که نیازی به جیره خوری امثال بنده نداره ولی دوستان می دونن که بنده جیره خور جایی نیستم و تو ناف بازار کار می کنم و نمی خام تبلیغ  برا کسی کنم. حرکت استادم یادم نمی ره که در برابر بچه هایی که طرح بحث می کردند در مورد ولایت و یکم هم فریاد و جنجال با عصبانیت برخورد کردو و بعضا توهین . که این نتیجه نمیده و حتی نتیجه معکوس داره. ما این رو پسند نمی کنیم. اینجا هم ان چیزی از حقیقت رو به درک پائین خودم فهمیدم می خوام البته مختصرا عرض کنم. لذا تذکر می دهم بعضی جاها تعصب خود انسان یا طرف مقابل رو صم بکم عم فهم لا یعقلون می کنه.

مطلب دوم اینکه در طول تاریخ حزب اللهی ها مظلوم بوده اند. والان هم به جد می گم همینطوره. کسی با اندازه حزب الهی ها مظلوم نیست و حقشون ضایع نشده. چند وقت پیش با یکی از ارکان اصلی عملیات سپاه صحبت می کردم ، وقت نیست بگم ولی چه اچحافاتی که در حق این بچه های مظلوم بسیج نمی شه... توی فتنه 88 کسی نیست داد بزنه چند ده تا از بچه های بسیجی بچه های نورانی ، بچه های پاک این مملکت خونشون ریخت کف خیابونای تهران زیر پای این ناکثین و کسی صداش در نیومد... .

ولی ما بحث ولی فقیه رو منحصره به حزب الهی ها نمی کنیم. همه احاد جامعه و همه اقشار با طرز تفکرات مختلف به ولی خودشون عشق می ورزندو این خاصیت ولایت است. ولی قصدم اینه که به برخی ناآگاهی ها به اندازه توانایی خودم پاسخ بدم.

یک مسئله ای که هست اینکه بحث ولایت امام آسیدعلی اقای خامنه ای مقدمات زیبایی داره... اولا خدا مردم رو حتی در زمان غیبت بی سرپرست نمی گذاره. دوما اینکه شرایط ایشون کاملا انطباق با شأنشون داره.

سوما اینکه ایمان مردم به خدا و فقاهت که اگر این نبود ما اصلا ولایتی نداشتیم و چهارما اینکه ولایت فقیه نظر چه کسیه؟ نظر کس است که انو تو زندگی تجربه کرده اند و دیده اند که هیچوقت از هوای نفسش صحبت نکرده. ولایت فقیه نظریه امام روح الله هست دیگه . ایشون هم که پسرش نیست  که بخواد چیزی غیر از واقع بگه و ...

پنجما ولایت فقیه و شخص ولی مغایر با هیچکوم از اصول اساسی ما نیست و کسی در شخص آسیدعلی آقا هیچ گناهی ندیده و ایشون از خانواده بی ریشه ای نیستند. اینها مقدماتی هستند که ما به بحث ولایت برسیم.

حضرت امام روح الله یک جمله ای دارند و اون این هستش که ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است. این مطلبلو زیاد شنیدید ولی شاید ذیل این صحبت رو نشتیده باشید که می فرماد این چیزی که بریا فقیه همسان با پیامبر ثابت است فقط اختیارات حکومتی است . امام می فرماد این توهم است که اختیارات حکومتی رسول اکرم بیشتر از حضرت امیر بود و یا اختیارات حضرت امیر بیشتر از فقیه است ؛ البته فضایل پیامبر از همه بیشتر است ولی زیادی فضایل معنوی اختیارات حکومتی را افزاریش نمی دهد.

و ما نیز همین منظور رو داریم که بله ؛ اختیارات حکومتی برابر با رسول اکرم است که یک چیز عقلی و بدیهی است و به قول حضرت امام هر کس این قضیه رو تصور کنه ، تصدیقش می کنه چون بدیهی است.

البته من خودم خندم میگریه کسی بیاد ولایت فقیه رو برام استدلال کنه . ما ولی فقیه رو با لمون پذیرفته ایم. امام صادق می فرماد: هل الدین الا الحب. آیا دین چیزی جر محبت است. اگر صد نفر در تایید یا رد ولایت آقا استدالال کنه خدا شاهده ذره ای عشق من کم و زیاد نمی شه. چرا که ما ایشون رو از باب ولی بودن و عشق پذیرفته ایم.

 

از اینجا می خوام برم به بحث مهمی به نام بحث نقد تصمیمات رهبر ؛ که یک موضوع مهمه و اگر درست جا بیوفته جواب خیلی از ایرادات و سوالات هستش.

به نظر شما آیا ما می تونیم ولی فقیه رو نقد کنیم؟؟؟

جوابتونو بگید ... کسی شما رو دستگیر نمی کنه .... (این توهماتی است که دشمن تزریق کرده. ازادی بیانی که تو ایرانه هیچ جا نیست)

جواب من : : : نه که نمی شه رهبری رو نقد کرد. فقط می شه پیشنهاد داد. نقد نمی شه کرد. چرا ؟ چون ما تو موقعیت ایشون نیستیم . اطلاعاتمون و آگاهی هامون به اندازه رهبری نیست. یک درصد اطلاعات ایشون روهم نداریم.

به این مطلب خوب دقت کنید و چندباره بخونید چون ریزه کاری زیاد داره و موندم چطور بیان کنم ولی شما می تونید کار یک پزشک متخصص مغز و اعصاب رو نقد کنید.

علما هم نمی تونن کار رهبری رونقد کنند چون اطلاعات ایشون و اشراف و درایت ایشون رو ندارند.

اینجا مجلس خبرگان هست که اطلاعات رو دارن و بهشون می دن واگر رهبری خلافی کرده باشه و یا ظلمی کرده باشه خبرگان خبردار میشه و اطلاعات دستشون می رسه و به قول حضرت آقا بعد از خلاف مصرح ، رهبری خود به خود عزل میشه.

آقا جان ! کسی می تواند فرمان رو نقد کنه که در موقعیت فرماندهی باشه.

بله ما نمی تونیم رهبری رو نقد کنیم می تونیم در مورد شرایط ایشون صحبت کنیم. که آیا این اقا شرایط رو داره یا نداره....

بحث ما سر شایستگی است یا هست ، یا نیست. اگر شایستگی بود اگر نظرش مخالف نظر ما هم باشه باید تبعیت بکنیم و نظر ایشون حجت شرعی است ولی اگر شایستگی نبود یا یک خلاف مصرح از رهبری دیدیم ؛ تازه رهبری رو حذف می کنیم ، نقد نمی کنیم. خود به خود حذف می شود.

اینجور بگم حتی اگر کسی آگاهی هاش مساوی با آقا باشه و در یک جایگاه اطلاعاتی و علمی باشند  و یک تحلیل و نظر دیگه ای غیر از نظر آقا داشته باشه ؛ کدوم حجت شرعی است برای ما ؟

نظر آقا ، اگرهمه اشتباه باشه ، به تو چه مربوطه(خدا میگه) به تو چه مربوطه ... حجت شرعی اینه ولو اشتباه باشه ... ما نباید از پیغمبر هم مسلمون تر بشیم. لذا دقت بشه.

حضرت امیر می فرماید : هیچوقت یک حاکم همه اطلاعاتشو نمی تونه به مردم بدهد.

اینکه یک چیزه که همه جای دنیا هم همینطوره

وقتی ما همه شرایط رو نمی دونمی چطور می خوایم نظری رو که ایشون می دهد نقد کنیم. مصلحت رو کسی می بینه که از بالا داره نگاه میکنه .

بله ممکنه بگید پس شما هم نمی تونید رئس جمهور امریکا رو نقد کنید چون اطلاعاتشو ندارید. بله ما رئیس جمهور امریکا رو نقد نمیتونیم بکنیم ولی بحث ما سر شرایط ایشونه که نداره و بحث ما سر خلاف های مصرحی است که اشون انجام می دهد.

مثلا اطلاعات به دتور آقا ، استراق سمع می کنن و متوجه میشوند که دشمن می خاد فلان کارخانه ما رو منهدم کنه. آقا میاد دستور میده که 2 تا کارخانه دیگه بزنید. صدای وزیر وزرا در میاد که بله کافیه این کارخانه ، جوابگوی نیاز هستو و فلان و فلان . بابا اقا داره کجا رو نگاه میکنه. این وزیره یا منو تو چطور میخایم اون نظر آقا رو نقد کنیم. اطلاعات کافی رو نداریم. ما مطمئنیم که اطلاعاتی که دست آقا میرسه حتی دست رئیس جمهور هم بعضا نمی رسه.

لذا باید دقت بشه.

برفرض منو شما همه شرایط نقد رو داشته باشیم اونوقت به اقا ارائه می کنیم .

اگه آقا پذیرفت خوب خدا رو شکر

اگر اقا قبول نکرد حکم شرعی این است که باید از آقا تبعیت بشه.

کی ما می تونیم تبعیت نکنیم؟ وقتی که از شایستگی افتاده باشه. یعنی یک خلاف مصرح ببینیم. نه اینکه تحلیل ما این باشه که این خلاف مصرحه و صریحه ، نه.. خلاف صریح نیاز به تحلیل نداره. کاملا روشن و بیّن است.

اما یه جای دیگه آقا از باب مسائل علمی یک نظریه علمی یا فقهی میدهد. اون قابل نقده . چون همون مقدمات این نظریه ممکنه پیش یک فقیه دیگه هم باشه. لذا نمی شه گفت چون این نظریه رو من رهبر دادم پس همینه. نه چون بحث علم و فقه با بحث احکام حکومتی دو مقوله جداست.

احکام حکومتی رو که آقا از باب ولایت و حکومت صادر می کنن چون ما اون اطلاعات لازم رو نداریم نمی شه نقد کرد. بله اگر یک نفر پیدا بشه گه بگه فلان حکم رو که آقا داده طبق این چهار تا مصلحت بوده و ثابت بکنه که آقا این 4  یا 5 مصلحت رو در نظر گرفته . بعد لیست بکنه به این چند دلیل این تصمیم اشتباهه اونوقت میشه نقد رو پذیرفت ولی ایا کسی هست که اون اطلاعات و مقدمات اون حکم رو 100 درصد داشته باشه. تقریبا محاله.

دقت بشود. امیدوارم تا اینجا روشن شده باشه.

بحث سکوت آقا رو مطرح می کنم و بقیه اش رو می گزارم تو پست بعدی. یعنی اینکه اقا یه جاهایی سکوت می کنند یا داد میزنن وظیفه ما چیه:

اولا یه جایی آقا سکوت می کنند و ما باید فریاد بکشیم

دوما یه جایی آقا سکوت می کنند و ما هم باید سکوت کنیم.

سوما یه جایی آقا فریاد می کشن و ما هم فریاد می کشیم.

تو مورد اول که اقا سکوت می کنند و ما باید فریاد بزنیم که روشنه . اون جایی است که آقا قبلا در مرود این مشکل یا خطر صحبت کرده اند. گفتن مثلا جوونا اگه جایی فلان چیزو دیدید فریاد بزنید. لذا مادیگه اونجا تکلیف روشنه. مثلا آقا فرمودند دانشجو باید سیاسی باشه. اگه وزیر علوم اومد گفت ما دانشجوی سیاسی نمی خوایم ولو آقا سکوت بکنند چون قبلا تذکر دادند ما باید فریاد بزنیم.

اما یه جایی آقا سکوت میکنند و ما هم باید سکوت کنیم. علتشم اینه که ما نباید جلوتر از حضرت آقا حرکت کنیم.

مثلل همین قضیه بحرین. خود آقا اعتراض کردند از مردم بحرین حمایت کردندما هم باید بگیم. ولی این بحث اعزام نیرو و جنگ و اینها می دونید. جنگ وصلح از شئونات رهبری هستش. لذا کسی نباید جلوتر از آقا بره برا جنگ و ....

قسمت مهم بحثم در رابطه با منافیقن و جریانات انحرافی است که ان شاالله در پست بعد منتشر خواهم کرد.

از طولانی شدنش مسرور نیستم. امیدوارم حوصلتون بشه.

توی این بحث سوالات زیادی مطرحه که فرصت نیست خودم بگم و جواب بدم در هر صورت میشه با ایمیل یا کامنت سوالات رو مطرح کرد و بنده منتشر می کنم.

خدایا رهبرمون و محفوظ و منصور نگه دارد




| [ کلمات کلیدی ] :
ن : احسان روشن نیا
ت : سه شنبه 90/3/10
ما همان احمدی نژاد با بصیرت را می خواهیم

سلام آقای احمدی نژاد

قلبم شکسته از این بی بصیرتی

امشب می خواهم برای رئیس جمهوری بنویسم که هنوز که هنوز است در ولایت مداری او شکی ندارم

در سایت ها زده اند قهر احمدی نژاد

احمدی نژاد بخاطر اختلاف با رهبری قهر کرد و ........

نمی دانم چقدر این اخبار درست است ولی پیش خودت که محاسبه می کنی می بینی که بله بعد از حکم حکومتی حضرت ماه امام خامنه ای احمدی نژاد سر کار نیامده است .

در جلسات شرکت نمی کند و....

از طرفی منتشر کرده اند که احمدی نژاد در بستر بیماری است و انفولانزا گرفته است و خودش شخصا به دیدار رهبری رفته است

من نمی توانم قضاوت کنم که کدام درست است ولی ...

 شاید سخنان رهبری در این چند روز اخیر را شنیده اید.

شنیده اید حضرت آقا در دیدار مردم فارس چگونه سخن گفته اند.

دیدید آقا در اوج ناراحتی چگونه از دولت و رئیس جمهور حمایت کرد.

چطور اینها را تعریف داد و از آنها تمجید و تشکر کرد.

و دیدید چگونه نائب امام زمان بخاطر بی بصیرتی آقایان خود را حقیر خواند(خاک بر دهان من)

 رهبر من حقیر نیست جناب آقای احمدی نژاد !! رهبر من در عادی ترین شرایط هزاران هزار فدایی دارد. رهبر من با یک اشاره اش باعث فرو خوردن بغض ها و غضب ها در گلو می شود !!! رهبر من برای باقی ماندن ارزش خدمتگذاری و برای زایل نشدن زحمات دولت خودش را به میان معرکه می کشد ولی تو .... !!!؟ رهبر من خود را در مسیر انقلاب و ارزشها حقیر می داند . رهبر من احترام خدمت و خدمتگذاری را نگه می دارد و جانانه از دولت با تمام اشتباهاتش دفاع می کند .

رهبر من اعلام کرد تا آخرین نفس در مقابل هرگونه انحراف و کج روی خواهد ایستاد وبدان و آگاه باش اگر انحرافی نبود رهبری هم دخالت نمی کرد...

احمدی نژاد عزیز

توباید رسما اعلام حقارت کنی

که باعث این سخنان تلخ رهبر عزیز تر از جانم تو بودی

چرا کاری کردی که آقا اینگونه سخن بگوید و خود را اینگونه خطاب نماید.

اگر احمدی نژاد بودی می بایست با برانکارد و آمولانس به دفترت می آمدی و نمی گذاشتی دشمن سو استفاده کند

با برانکارد می آمدی و نمی گذاشتی رهبر دل شکسته شود

نه تو احمدی نژاد نیستی

ما مردم همان احمدی نژاد را می خواهیم که مردی از جنس مردم بود

همان که دست آقا را با افتخار بوسه می زد و عاشقانه و مفتخرانه صدا می زد لبیک یا نائب المهدی امام خامنه ای

ما همان احمدی نژاد با بصیرت را می خواهیم

احمدی نژاد با بصیرت تو را دوست داریم




| [ کلمات کلیدی ] :
ن : احسان روشن نیا
ت : چهارشنبه 90/2/7
عقل و عشق

هر مذهبی ، مکتبی و انقلابی از دو عنصر ترکیب می شود : عقل و عشق .یکی روشنایی است ودیگری حرکت. یکی شعور و شناخت می بخشد و به مردم بینایی می دهد و دیگر نیرو و جوشش و جنبش میافریند. در یک جامعه روشنفکران آگاه و دانشمندان مسئول ، کارشان نشان دادن راه است و شناساندن مکتب یا مذهب و آگاهی بخشیدن به مردم ، و مردم مسئولیتشان روح دادن و نیرو و حرکت بخشیدن است. عشق به اهل البیت پیامبر علی الخصوص امام حسین با علی (ع) چراغی است که همیشه می درخشیده است و اما امروز توده مردم ما همچنان عشق می ورزند ، همچنان دوست میدارند ، همچنان به این خانه وفادارند ، و هنوز پس از گذشت قرنها و دگرگونیها و زاد و مرگ ایمانها و عشق ها و اندیشه های بسیار ، از در این خانه ، به قصری ، معبدی و قبله ای دیگر ترفته اند ؛ می بینیم که همنان سر بر دیوار خانه فاطمه نهاده اند و به درد مینالند. این اشکها هر کدام کلمه ای است که توده های صمیمی و وفادار ما با آن ، عشق دیرینه خویش را به ساکنان این خانه بیان می کنند. این زبان توده است و چه زبانی صادقتر و زلالتر و بی ریاتر از زبانی که کلماتش ، نه لفظ است و نه خط ، اشک است و هر عبارتش ناله ای ضجه دردی و فریاد عاشقانه شوقی.

اما به عقیده من این عشق ها و این اشک ها و شور ها عقیم مانده اند ؛ اول مطلب اشاره کردم عقل و عشق موثر خواهد بود. مردم ما کما فی السابق عاشق اند. پس دانشمندان و علمای ما کجایند که به این عشق حرکت ببخشند. این اشک ها همچون بارانی که بر شوره زار ببارد ، سبزه ای در این کویر نمی رویاند و این نیرو ها و سرمایه ها به هدر می رود.

مقصر دانشمندان و علما و بزرگان و دانایان هستند. من نمی خواهم شدیدا و صرفا انتقاد کنم از روحانیون و طلاب و فضلای علوم دینیه.

اما الحق والانصاف حق مطلب ادا نمی شود. اولا می خواهم راه گزینش و ورود به حوزه علوم دینی را به چالش بکشم. دوما می خواهم بگویم این روحانیون خود را خوب تربیت نمی کنند و خوب مطلب را در خود پرورش نمی دهند تا بتوانند به دیگران شیرین و قابل هضم انتقال دهند. خدایش رحمت کند استادم مرحوم شیخ رضای ابوالقاسمی پور که واقعا استثنایی بود برای خودش ، که معتقدم مانند او تا چند سال دیگر در شهرمان بوجود نخواهدآمد و الان لازم دانستم از او یادی کنم.

آری روحانیون و همچنین علما در زمینه روشنگری کم گذاشته اند. رهبر عزیز انقلاب بودکه می گفت آقایون درس خوانده نیاز های مردم را از دل دین بیرون بکشید تحلیل و بررسی و آنالیز کنید و به آنان بدهید ولی کو گوش شنوا.

البته مقصر صد در صد هم روحانیون نسیتند که سیستم و جذب و گزینش و آموزش و تبلیغ مشکل دارد.

البته ناگفته نماند که استثنائاتی شگرف و قابل تامل و بسیار خوش ذوق و ایثارگر در بین این قشر عزیز وجود دارند.

آری مردم ما هنوز عاشقانه دور حسین بن علی می چرخند ، اما باید دانشمندانی باشند که این عشق مردم را حرکت بدهند ، معرفت بدهند و موثر کنند. اگر این عشق در هر شخصی عقیم بماند و موجب حرکت سیر الی الله نشود من و تو مقصریم رفیق!

آی مردم عالم !!!!!!!!! من فریاد خشمگین سرزنش آمیزی را می شنوم ، فریاد بر سر گروه دانشمندی که مسئول عقاید مردم است و مامور اسلام محمد و تشیع علی، فریادی که نمیدانم از حلقوم علی بر می آید و یا از عمق وجدان ناخوداگاه مردم.




| [ کلمات کلیدی ] :
ن : احسان روشن نیا
ت : جمعه 89/9/19
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
 
 
 
هر کس می خواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند؛ ما تمام آنچه در تئوری و خلأ بود در خاکهای شلمچه و طلائیه دیدیم، آنچه دیگران فقط شنیده اند ما در شبهای دردآلود با صدای ناله ها و سوز دلهای شیدایی شنیده ایم و دیده ایم، ما عشقبازی مجنون به دور لیلی را درجزیره ی مجنون زیر باران گلوله های که میلیمتری زمین را هدف گرفته بودند با چشم غیر مسلح دیدیم، آنچه منصور بر سر دار دید ما شبهای عملیات دیدیم؛ آن شوخی های شبانه و زمزمه ی قرآن دعا که در شب عاشورای حسین گذشت ما در شبهای عملیاتی والفجرها و رمضان ها و کربلاها دیدیم .
 
 
0 align= 0 align= a href= div class=/div theme-designer2 /div/divtd width=div class=bb td width= center td width= /div space/divtd width= td width= td width= td width= td width=/div /td valign= valign= icon2 icon2 backpb:ItemText//BlogpagingBlock/blogtagsblockdiv style=theme-designer2 pb:ItemText/p dir=/blogtagsblockdiv style=theme-designer2 p dir= /blogtagsblockdiv style=theme-designer2 /divpb:AuthorNamediv style=div class= pb:BlogDescription/divwidth:389px; overflow:hidden;0/BlogArchive copyright table border=padding: 7pxwidth:389px; overflow:hidden; table border= width:389px; overflow:hidden; table border=width:389px; overflow:hidden; table border=padding: 7pxwidth:389px; overflow:hidden; ¢div class= div class= /divm-p/div /div778 /div !---------- text ----------------------------

دریافت کد آهنگ

0rtl105/bodyrtl105/body