شهدای ما آسمانی بودند، ولی از آسمان نیامده بودند! مثل ما زمینی بودند. گاهی زیاد فکر کردن نشانة آدمهای بیحال و بیرمقی است که جربزة کار کردن ندارند. کسی که داخل اتوبوس خط واحد، هزار تومانی دست گرفته و دنبال بلیت اضافه میگردد، معلوم است که دنبال بلیت مجانی است! معلوم است نمیخواهد پول بلیت بدهد. مثل خیلی از ماها که معلوم است نمیخواهیم برای ارزشهای جنگ و انقلاب هزینهای بپردازیم. این روزها ارزشهای جنگ و انقلاب کلی متفکر و نظریهپرداز دارد. اما خیلیها در مسیر انقلاب، هزارتومانی دست گرفتهاند و دنبال بلیت اضافه میگردند. بگذریم... این روزها با خود فکر میکنم که مهمترین و مؤثرترین حرفهای عالم ـ و البته اصلیترینهایشان ـ همین حرفهای به ظاهر بدیهی هستند. مثل وجود خدا ؛ این که امربهمعروف و نهیازمنکر واجب است؛ این که حضرت محمد(ص) آخرین پیامبر اوست: این که شهدای جنگ ما راه امام حسین(ع) را ادامه دادند و... خیلی از همین قبیل بدیهیات دیگر. منتظر چه حرفها و ایدههای خاصی هستیم که از یک جایی شروع کنیم.این روزها که میگذرد، هر روز... احساس میکنم که کسی در باد... فریاد میزند... احساس میکنم که مرا... از عمق جادههای مهآلود، یک آشنای دور صدا میزند... (قیصر امین پور)
باور بفرمایید قصد پریشان نویسی ندارم. (گرچه آدمی مثل من برای چنین کاری نیاز به قصد و اراده ندارد! خود به خود این جوری خواهد شد!) اما در این دوره و زمانه هیچ حرف مهم، اصلی و اساسی و تأثیرگذاری وجود ندارد که بدیهی نباشد. نمیدانم! شاید مشکل امروز ما چیز دیگری است! البته نه این که به کار فرهنگی و تذکر ارزشهای انقلاب و دفاع مقدس نیاز نداشته باشیم؛ آن هم در روزگاری که این همه ماهواره و رادیوی بیگانه و کانالهای تلویزیونی ضد انقلاب، سایت رایانهای، نشریات منافق و انواع و اقسام تصاویر سکسی مستهجن و... شیپور و طبل و دهل دست گرفتهاند و بر آتش جنگ با ارزشها میدمند. ما هشت سال دفاع مقدس داشتهایم و نزدیک به سیصد هزار شهید. شهدای ما بدیهی است که ادامه دهندگان راه شهدای کربلا بودهاند. هر حرکت حسینیواری، یک حرکت زینبی واری در پی دارد. اتفاقاً اگر عاشورای حسینی یک روز باشد، کاروان زینبی چندین ماه طول میکشد. دهها سال وقت نیاز است که از هشت سال جنگ حرف بزنیم. ولی همان طور که سراسر هشت سال جنگ را نبوغ و ابتکارات فردی رزمندگان اداره می کرد، در تبلیغ و ترویج فرهنگ شهدا نیز باید دست به ابتکار بزنیم. «کلهم راء و کلهم مسئولا» همه ما مسئولیم؛ به نظر من برای زینبی کار کردن باید دوباره دست به دامان آنهایی شدکه عاشورا را رقم زدند بروید به پای صحبت جابازانی بنشینید که بقول شهید باکری بر سر عهد گذشته خود مانده اند ... بروید جگر شوخته آنها را ببینید بروید پا منبری سجاد حسین بن علی باشید. آری تنها آنهایند که بدیهیات را بدیهی نمی نگرند و تنها به کمک آنان است که می شود در این وانفسای آخر الزمان زینبی کار کرد. از عباس های خمینی مدد بگیرید.
مهدی فاطمه مراهم برای خودت انتخاب کن آمین *
| [ کلمات کلیدی ] :