ین شب ها شب های خاصی است شب هایی استثنائی و بی نظیری است
در این شب ها سر نوشت آدم ها بر سال آینده رقم می خورد
تو این شب ها امام زمان باید دوباره پرونده ما را امضا کند.
اما وای بر اون لحظه ای که وقتی نگاه ارباب به پرونده ام می افتد دو دستی به سر خود بزنن بگن رفیق تو دیگه چرا؟ تو که روضه خون مجلسام بودی تو دیگه چرا؟ تو دیگه چرا نتونستی خودتو کنترل کنی
ترسم از اینه که آقا منو واسه خودش انتخاب نکد! ترسم از اینه که وقتی می خواهد سرنوشت من را امضا کند برای سال آینده من را به شیاطین دورون و برون بسپارد.
ترسم از این است که وقتی نگاهش به اعمال می افتد اشک در چشمانش حلقه زند از من روی برگزداند.
وای بر من ، وای بر من ، وای برمن و وای بر اعمال من
میوه دل فاطمه ، مهدی جان
ارباب خوبم می گن آقا وقتی شما کسی رو واسه خودتون انتخاب می کنید گوشه ای از غم های خودتونو به او می دهید. آقا جان من هم بی صبرانه مشتاق آنم تا غمخوار شما باشم
غمخوار تنهائی هایان ، عم خوار زجر هایتان ، غمخوار مصبتهایتان در ایام فاطمه و محرم.
ای خدای مهربان ؛ اما اینک که به من فرصت حرف زدن داده ای ، بگذار بگویم این شب ها من خودم را زیر قرآن پنهان کرده ام ، تو را به قرانت قسم می دهم الله
مرا برای مهدی فاطمه هزینه کن
آمین
| [ کلمات کلیدی ] :