بر سر مزار شیخ رضا ابوالقاسمی پور که حاضر می شوی ، نوشته شده است العلماء باقون مابقی الدهر و ... از آنهمه القاب و عنوان نوشته «علمدار مبارزه با بدعت» چشم را به خود خیره می کند.
علمدار مبارزه با بدعتی که خود او آن را یک بمب ساعتی مخفی معرفی میکرد که زمانی از وجود آن آگاه می شوی که صدای آن را بشنوی و ویرانیش ببینی.
بدعتی که فکر و اندیشه انقلابی مردمی را هدف گرفته بود که سالیان متوالی پیشتاز و پیشرو مقاومت و دفاع از دین و زمین خویش بوده اند.
شیخ عزیز ما در طول دوران حیات کوتاه اما پر برکت خود نهضت مقابله با جریان انحرافی و تفرقه انگیز تصوف بود.
جریانی که دقیقا فتنه بود و تشخیص آن جز برای اهل بصیرت ممکن نبود.
تصوف با ظاهری رنگو لعاب کرده و ظاهری کاملا دینی و با گرایش سخت مذهبی و یا افراطی ، چشم هر تشنه عرفان و مذهبی را نوازش می دهد...
اما تشخیص اینکه پشت این چهره زیبا چیزی جز فسق و گناه و مخصوصا فتنه و تفرقه و جدایی از اسلام ناب نیست ؛ کار هر کسی نیست.
لذا استاد مرحوم ما در بستری بنام هیئت و در محافل مختلف که اعم از جلسات مذهبیون و سایر اقشار و افراد شهر بود ، به روشنگری و بیان حقایق و واقیات می پرداخت.
نقاب از چهره پلید جریان تصوف و خانقاه در دزفول بر می داشت و حتی سعی می کرد جریانات و مسئولینی که خواسته و ناخواسته به این فتنه دامن می زدند را تذکر دهد.
اما متاسفانه با مواضع تند و خصمانه آنان روبرو می شد و حتی گاها از سوی عامه مردم و مذهبیون به افراط متهم می شد.
البته این خاصیت فتنه است که به سادگی برای همگان قابل تشخیص نیست ولی این نامهربانی ها در حق مرحوم استاد شیخ رضا ابوالقاسمی پور ایشان را به یک انسان برجسته از لحاظ علمی و فکری تبدیل کرد.
بعد از عروج ناگهانی ایشان حرکات مختلفی در قبال این جریان تصوف صورت گرفت که بعضا شتابزده و احساسی بود و نتایج خوبی نداشت و البته هر از چند گاهی فعالیت های منطقی و علمی و حساب شده از سوی افرادی انجام می شد که البته بخاطر پراکندگی و مقطعی بودن نمی توانند اثر گذار باشند.
در کل خواستم جای خالی شیخ رضا را در مبارزه با بدعت گوشزد کنم. سخنرانی های ایشان از جمله مبحث «یاران جهل» می تواند راه را به سایر افراد نشان دهد و اینکه بصیرت و شجاعت و علم کافی برای اینگونه فعالیت ها را بیاموزد.
البته لازم است که فعالیت هایی در جهت مبارزه با این جریان انجام میشود با اتحاد افراد آگاه صورت گیرد.
خدایش بیامرزد که الحق استادی آگاه و مهربان بود ...
(این عکسم کار خودمه مال یادواره سه سال پیشه)
الهی راهشان پر رهرو باد ...
شادی روحشان صلوات
________________________________________________________________________________________
پی نوشت:
1- امشب(دوم دیماه) مراسم بزرگداشت شیخ رضا برگزار شد.
2- مراسم کاملا کلیشه ای و تکراری بود و اگر موضوع جلسه نبود اصلا به دل نمی نشست.
3- سخنران جلسه راست میگه شیخ رضا حاضر و ناظره ... جزو بزرگان و علما بودن ربطی به سن نداره.
4- کسی که چشمه هایحکمت از زبانش می جوشد ربطی به سن و سواد نداره.
5- حاج آقا حاجتی راس می گفت شیخ رضا کجایی خودت اینجا روضه عباس بخونی...(اخه شیخ روضه عباس و خیلی دوس داشت)
6- امروز حالم خیلی خراب بود . شب توی مسجد خراب تر شد. واقعا نمی دونم شیخ رضا ««تو چه در پیمانه کردی که مرا دیوانه دیوانه دیوانه کردی»»
7- دلم براش خیلی تنگ شده بود دیگه اشکامم اتش درونمو خاموش نمی کردن.
8- بارها فکر می کنم شیخ رضا چیکارم کرده که من که آدم خیلی سر براهی نیستم رو اینجوری پابند خودش کرده.
9- بچه ها شیخ رضا نرفته ، شیخ رضا مانده است.... صلوات
| [ کلمات کلیدی ] :