به بهانه ورود 96 شهید دوران دفاع مقدس به دیار دزفول:
هیچ نمی توانیم بگوییم فقط می توان دست بر سینه انداخت و سر را پایین فکند و عرضه داشت : شرمنده ایم...
شهدای ما غالبا جوانان و همسالان خود ما هستند که یک درک عظیم و یک بصیرت فوق العاده در جانش تجلی دارد .. آتش این عشق به اسلام را راه بری جون امام عزیز بر آنان شعله ور می کند.
شهدایی که در وادی عشق و جنون و البته بصیرت و تعقل مرید آن مراد فرزانه بودند تا به این درجه عظیم از مقامات عالی انسانیت و معنوی رسیدند.
چه خوش مرادی را دریافتند...
آنان که دریافتند که آرمانخواهی انسان مستلزم صبر بر رنج هاست... آنانکه راه سعادت را پیمودند و آنان که جبهه ها را به خانقاهی برای تهجد و طی طریق عبدویت مبدل ساختند...
آری زمین تشنه خون شهداست ... زمان انتظار می کشد تا خون شهید بر آن زمین بریزد و که این خون ظلمتها را خواهد درید و معبری از نور خواهد گشود که چراغی باشد برای آیندگان و بقول آوینی شهید آن زمین را کربلای شهید می گویند... و هر شهیدی کربلایی دارد.
درباره شهید آن انسان والا که تعلقات دنیایی و مادی را از خود زدود و به معنای تام کلمه فناء فی الله شد ... ای شهید لبخند های شیرین ولایت مبارکت باد... ای شهید تویی که نه تنها عاشقی شیدا بودی و دردت درد دین و دغدغه ات دغدغه جامعه ایمانی و اسلامی است بلکه اعجوبه منحصر به فردی هستی که چشمه های حکمت و بصیرت و علم و دانایی از قلبت به زبانت جاری گشته بود ...
دعا می کنیم اینبار از زبان سید شهیدان اهل قلم :
ای شهید: ای آنکه بر کرانه ازلی و ابدی وجود برنشته ای ، دستی برار و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را ازین منجلاب بیرون بکش.
و امروز به دزفول آمده ای ... نامی است برایت آشنا ..
صوفویان ، بادروج ، صالح نژاد ، موسوی ، زرین کار ، خواجه انبار دار و.. برایت آشناست..؟!! و هلا به این شهدا که امشب میزبان بدنهای مطهری هستند که که سالهاست زائر مزارشان مادرشان زهرا(س) است و اینان اند که پروانه وار به استقبالشان می آیند...
دستمان بگیر و ما را از این منجلاب دنیا برهانید...
| [ کلمات کلیدی ] :