بررسی فعالیت های تشکیلاتی ( برگزیده مجله پارسی نامه )
اهمیت موضوع:
تشکلات که آنها را در قالب های مختلفی از جمله هیأت ها، تشکلات دانشجویی، تشکلات سیاسی یا حزب و ... شاهد هستیم از جمله فعالیت های گروهی هستند که تاثیرات بسیاری در جامعه به فراخور نوع فعالیت و جامعه هدف آن دارد. متاسفانه مشکلاتی در روند پیشرو این تشکلات وجود دارد که رفع آن ها از این مجموعه بررسی و تحلیل های دقیق و درست را می طلبد. به قول استاد پناهیان فعالیت تشکیلاتی و فرهنگی یکی از نشانه های مومنین است و نه اینکه وظیفه مومنین باشد.بنابراین لازم است جهت جلوگیری از آسیبها و پیشبرد سریعتر اهداف، باید ها و نباید های تشکلات مورد تحلیل و بررسی قرار داد.
تفاوت فعالیت در هیئت و تشکیلات:
از جمله ویژگی های کار گروهی هیاتی می توان به اهمیت اساسی بودن روابط شخصی، ریش سفیدی، احساس، مرام و معرفت، مسلک اشخاص، نا مدوّن بودن برنامه ها، سیاست از بالا به پایین، رهبری بالا در راس، توان تحلیل پایین در اعضای بدنه و ... نام برد و از جمله ویژگی های کار تشکیلاتی می توان به برنامه محور بودن، آینده نگر بودن، برتری مطلق منطق بر احساس، توان بالای تحلیل در اعضا، گردآوری و اعلام برآیند نظرات توسط راس تشکیلات، انضباط در امور، قانونمدار بودن و ... اشاره کرد.
مشکلات و معضلات پیروی از قواعد فعالیت هیئتی در تشکیلات:
باید دانست تا زمانی که ما تلاش می کنیم قواعد کار هیاتی را در قالب تشکیلات بریزیم همین آش است و همین کاسه و همچنان شاهد بیماری و تب دار بودن تشکل در کشورمان خواهیم بود و مشکلات عدیده ای که در فعالیتهای تشکیلاتی شاهد آن هستیم همواره پا برجا خواهد ماند. مگر آنکه به سمت کار تشکیلاتی برنامه محور و عقل محور برویم.
تفکیک کامل روند فعالیت هیئتی در تشکلات؟
نکته ای که در اینجا حائز اهمیت میباشد این است که با توجه به اسلامی و مذهبی بودن تشکلات منظور، برخی از شاخص های کار هیاتی را نیز بهتر است که در کار تشکلات مذهبی جهت سرعت گیری تشکلات، دخیل و درگیر کنیم باید توجه داشت این امر بسیار مهم است و اصطلاحا لبه تیغ است، چرا که باید قالب و اساس و شاکله کار تشکیلاتی حفظ شود. ما به اسلامی بودن تشکلمان وفاداریم و باید یک نسخه ای پیچید که هم قواعد کار اسلامی در اولویت باشد و هم اینکه شاخص های کار تشکیلاتی حفظ شود.
مشکلات تهیه یک سازمان برای تشکلات:
اینکه نسخه ای کلی و عمومی و با جزئیات در تعریف و توصیه کار تشکیلاتی پیچید کار مشکلی است چرا که بر اساس موقعیت بومی، سیاسی، فرهنگی و ... این نکات متفاوت خواهند بود، اما میتوان نکات کلی و پررنگ تری را بدون درگیر شدن با جزئیات و بر اساس تجربیات شخصی و گروهی و با استفاده از رهنمود های پدر تشکیلاتی جمهوری اسلامی یعنی شهید بهشتی (ره) بصورت مدون در اختیار دوستان گذاشت تا شاید بتوانیم تشکیلات و سازمانی منسجم تر، منظم تر و موفق تر داشته باشیم.
الگوی کار تشکیلاتی:
شهید بهشتی نماد فعالیت های هدفمند و برنامه ریزی شده بوده و هست. وهمگان را به مطالعه سیره تشکیلاتی این استاد دعوت می کنیم. تفحص در زندگی اینگونه اشخاص گویای این مهم است که رسیدن به چنین مرحله ای از کمال نیازمند تغییرات اساسی ابتدائا در سبک زندگی ، رفتار و خلق و خوی فردی می باشد که لازمهی نیل به این چنین مسیری فقط تأسی به فرامین اسلام عزیز میباشد. بدین منظور که ابتد هر فردی باید بتواند از سالهای قبل از ورود، خود را تشکیلاتی تربیت کند. همان جمله ای که مقام معظم رهبری در سال 57 فرمودند که : اعضای شورای انقلاب از قبل از انقلاب خود را تشکیلاتی بار آورده بودند(نقل به مضمون). این رکن اساسی کار تشکیلاتی است.
در این زمینه شاهد مثال ها و نمونه هایی از سلوک فردی ایشان جهت تبیین دقیق تربیت تشکیلاتی فرد قبل از ورود به تشکل بیان می گردد:
میگویند بهشتی طلبه بود و جوان. هرروز میرفت دبیرستانها درس انگلیسی میداد. میگفت اینطوری استقلالم بیشتر است،نواقص حوزه را بهتر میفهمم و با شجاعت بیشتری میتوانم نقد کنم.
هامبورگ آلمان ،ایستگاه راه آهن،موقع ظهر رسیده بود. قبله نما را نگاه کرد و همانجا ایستاد نماز بخواند. پلیس را خبر کردند که یکی آمده حرکات غیرطبیعی دارد. بردندش اداره پلیس. گفته بود من مسلمانم،نماز هم واجب دینی ما است. محکم گفته بود،آزادش کرده بودند.
بهش میگفتند انحصارطلب، دیکتاتور، مرفه، پولدار و... . دوستانش دوستانه گفته بودند چرا جواب نمیدهی؟ تا کی سکوت؟ میگفت مگر نشنیده اید قرآن میگوید: انالله یدافع ان الذین آمنوا. یعنی وظیفه من این است که ایمان بیاورم ، کار خدا این است که از من دفاع کند. دعا کن من وظیفه خودم را خوب انجام بدهم. خدا کارش را خوب بلد است.
نکات ویژه ای که در سیره تشکیلاتی شهید مظلوم به چشم می خورد به 3 محور تقسیم می گردد:
الف: ویژگی های تشکل ب: مراقبت های تشکیلاتی ج: هشدارها
الف: ویژگی های تشکل:
مرجع فکری داشته باشیم. بدین منظور که لازم است یک فردی خود ساخته عالم به مسائل سیاسی و دینی و شجاع بعنوان پدر فکری تشکیلات که محل رفع و رجوع اختلافات داخلی تشکل باشد و نقطه توافق اعضا باشد و محل کسب تکلیفهایی که به صورت روال قانونی به نتیجه نرسیده است، باشد. این مرجع فکری باید بگونه ای باشد که شاکله اصلی تشکل را پی ریزی و حفظ نماید و از آسیبها دورش کند. دقیقا همان وظیفه ای که رهبر در نظام اسلامی بر عهده دارد.
تشکل باید پاسدارارزشها باشد نه پاسدار خود. نگهبان ارزشها باشد نه نگهبان خود. هر وقت این تشکل بهجای آنکه نگهبان ارزشها باشد و خداپرست و حقپرست و کمالدوست و کمالخواه باشد، خودخواه شد، آن وقت یک طاغوت میشود.
مجموعه تشکل و تفکر حاکم بر آن باید همیشه خداخواه بماند و این با خودسازی مداوم یک یک افراد، مجموعهی ما و وجود سیّال تشکیلاتی ماست. از کجا بفهمیم که مجموعه ما طاغوتی است و یا خدا خواه؟ از انجا که وقتی ببینیم در این تشکیلات داریم ساخته میشویم. رشد می کنیم . آن وقت است که کار تشکیلاتی ما حالت عبادت دارد. نکته بعد اینکه اگر تشکیلات برای ما آنقدر محبوب شد که جانشین خدا و حق شد، حالت لهو پیدا میکند.
تشکل سازنده باشد. باید آسان کنندهی خودسازی و کمکی به سیر الی الله برای شرکتکنندگان در این تشکل باشد. هر وقت یکی از ما یا جمع ما به تشکلمان مشغول و سرگرم شدیم، چنین تشکلی «لهو» میشود و باید از او پرهیز کنیم
باید دفاتر تشکلات مراقبت کنند که آنجا معبد باشد و محل عبادت بماند. جای خودسازی ما باشد. اما اینها با گفتن نمیشود. این، با اخلاق در نیت و باز با مراقبت بر عمل میشود. طرز برخوردهایمان، طرز کارمان، شور و عشق کارمان، اینها میتواند نشان بدهد که کدام طرفی هستیم.
بنابراین شرط اول این است که ما تشکیلاتپرست نشویم (طاغوت) و خودخواهی تشکیلاتی پیدا نکنیم، شرط دوم اینکه ما ممکن است تشکیلات پرست نباشیم اما سرگرم تشکیلات باشیم (لهو) یا سرگرم هم نشویم ولی از خودسازی باز بمانیم.
شرط سوم اینکه این تشکیلات به درد مردم بخورد نه اینکه یک باری باشد بردوش این جامعه. تشکیلات مقداری هزینه میبرد، مقداری نیروی انسانی میبرد، روی این تشکیلات سرمایهگذاری می شود. اگر این تشکیلات به درد این جامعه مورد هدف تشکل نخورد لغو میشود. و ما هم اگر اهل ایمانیم باید از لغو گریزان باشیم. «عن اللغو معرضون» باید روز به روز، هر چه بهتر والهیتر و نورانیتر و سازندهتر و سرافرازتر و پویاتر و سختکوشتر و پیشتازتر ادامه بدهیم.
در پایان نکته قابل تامل اینکه مکرر دیدهایم که خصلتهای بیرونی بعضی از ما در جهت مخالفت این ویژگیها بهکار میافتد و آهنگ تخریبی پیدا میکند.
ب: مراقبت های تشکیلاتی:
خودخواهیهای شخصی، خودمحوریها، سوء ظنها، بدگمانیهای بیجا، از آفتهای تشکل محسوبمیشود. گاهی میشود برادرها یا خواهرها فکر میکنند منشأ این سوءظنها و بدگمانیها، در درون خود «کار تشکیلاتی» است. ولی گاهی اینطور نیست، افراد با آن خصلتهای منفیای که دارند در حقیقت با خودشان این میکروبها را وارد تشکیلات میکنند. به همین جهت هم هست که باید دائماً مراقب باشیم تا میکروبها از بیرون وارد پیکره و عمق تشکیلات نشوند. یعنی دائماً باید مراقبتکرد که اگر ویروسی، میکربی یا یک فردی داخل تشکیلات میآید، همان اول علاج شود. ولی این واقعیت هست که گاهی میبینیم یک مرتبه در یک گوشهی تشکیلات یک نوع دید پیدا میشود. وقتی دنبال میکنیم میبینیم که به یک آقا یا خانمی منتهی میشود که او با یک سوءظن و بدگمانی و خودرأیی وارد جو پاک تشکیلات شدهاست.
سوءظنها، بدگمانیها و بدتفسیرکردنها همه از چنین ضعفهایی هستند و باید خیلی مراقبتکنیم.
هر یک از ما وظیفه داریم که آن ضعفهای شخصی خود را سخت مراقبتکنیم. یک نفر تا بیرون تشکیلات هست اگر نقطه ضعفی دارد، ضعف شخصی محسوب میشود ولی وقتی وارد تشکیلات میشود، ضعف شخصیاش ضعف شخصی همراه با یک نوع امکان سرایت و سوار بر یک مرکب تندرو و تیزپاست. در تشکیلات گسترش ضعفها سریعتر ، خطرناکتر و شدیدتر است و به همین دلیل مراقبت از ضعفهای شخصی افراد لازم است.
هشدار ها:
ما خیال میکنیم که داشتن یک تشکیلات اسلامی کار آسانی است و کار ندارد که ده تا آدم دور هم جمع شوند و یک اسم و اساسنامه و یک نمودار تشکیلاتی و ... تمام شد. خیر، این جور نیست. اگر به تجربههای شخصی خود بنگرید میبینید که مشکل بزرگ، داشتن یک تشکیلات در درون یک یک ماست. زیرا که ما به این آسانیها آدم نمیشویم. همان موردی که در ابتدا متذکر شد. که قبل از ورود به تشکیلات باید خود ساخته و تشکیلاتی باشیم.در تشکیلات باید آزادی های انسان حفظ شود. نباید کرامت ها و فطرت های انسانی و آزادی های انسانی که خدا به انسان داده فدای تشکیلات شود. امتیاز بزرگ اسلام این است که میخواهد با حفظ آزادیهای انسان، انسانها را بسازد. تشکیلاتی اسلامی است که میکوشد تا انسانها را همسو کند نه اینکه انسان را قالبی بسازد.
اگر انسانهایی هستند که همهشان میخواهند در راستای کلی که در مواضع و سیاست های بیان شده حرکت و فالیت کنند اما درعمل بعضیها نقصدارند، آسانترین کار حذف ناقصهاست. در حالی که کار یک تشکیلات، ساختن ناقصهاست نه حذف ناقصها. این ساختن هم زمان میبرد و در زمانی که لازم دارد، باید با نقصشان بسازیم نه اینکه زود ناراحت بشویم که آقا این چه تشکلی است، فلانی چنین کرد و فلانی چنان کرد و بد گفت و غیبتکرد و تهمتزد و ... . البته باید رسیدگیکرد و فوراً هم به آن رسید، آن هم رسیدگی سازندهای که این عیب را در خودشان برطرفکنند. این صحیح است که زود برسیم و نیروها را متمرکز کنیم و نگذاریم که یک نقص فراگیر بشود؛ نگذاریم یک نقطه چرکین دوام بیاورد و زود علاج کنیم. این هم درست است که اگر دیدیم یک نقطهای آنقدر چرکین است که علاج ناپذیر است جراحی هم میکنیم. ولی جراحی بعنوان آخرین علاج است نه اولین علاج! عدهای از برادران و خواهران ما جراحی را اولین علاج میدانند و آسانترین راه برایشان قطع کردن و جراحی است. ولی اینکه قرار باشد یک انسانی هر جای بدنش که بیمار شد جراحیکند، بنده گمان میکنم زودتر از یکسال از بین میرود.
نکته آخر اینکه باید یک حرکت سازنده و خودساز داشته باشیم. البته آنهاییکه مربیاند، در اثناء تربیت، خودشان هم ساختهمیشوند. همانطور که دارد دیگران را تربیت میکند، دارد خودش را هم تربیت میکند. شهید بهشتی می گوید: امام هم در مقام رهبری در حال ساختهشدن هستند.
ان شالله مطالب جزئی تر و کامل تر جهت توضیح بیشتر این نوشتار تقدیم می گردد. در این نوشتار سعی شده است تا حد امکان به خاطر زبان تامه استاد شهید بهشتی ، عین کلام ایشان منتقل شود و امید است که این نوع اندیشه و معیار زیربنای کار تشکیلاتی باشد و ما میتوانیم با تلاش هر چه بیشتر و با آگاهی هر چه بیشتر بسازیم و ساخته شویم. انشاء الله.
| [ کلمات کلیدی ] :