سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
 
برای شیخ رضا ابوالقاسمی پور

سلام شیخ..

سلام گمنام بی نام و نشان شهرم 

سلام شهره آسمانها

آمدم اینجا تا شاید دهمین و یا یازدهمین سلام مجازی ام را نثار روح مطهرت کنم.

شیخ دلهای ما ... 

نفس های این شهر به شماره افتاده آشیخ رضا

اینجا همه چیز تغییر کرده

همه درگیر خویشتن خویش اند و کسی با جمعه شب های امام زمان مانوس نیست

اینجا دیگر انگار کمتر کسی نگران نیامدن ارباب است

صدای یابن الحسن یابن الحسن های جمعه شب ما خاموش شده است

انگار دیگر تقرب جایش را به خوشبختی های خودساخته یمان داده است.

و همچنان هیاتی هایی قد کشیده اند که لذت مناجات های جمعه شب های تو را نچشیده اند.

و من همچنان دلتنگ ...

و چند روزی است این دست و آن دست می کنم که چگونه این حس دلتنگی خود را سرکوب کنم و به روزمرگی ام بپردازم.. بعد از سالها دیگر با تویی که از آسمانها نظاره گرم هستی تعارف ندارم که... 

احساس می کنم رهایم کرده ای و به خود واگذارم نموده ای...

شیخ عزیزما ...

نگاهت را از من برنگردان ... من میخواهم همان رفیق جمعه هایت باشم... همان اخموی تندخوی خنده دار...

شهرم بی تاب نگاهت هست و دلم تشنه یک جرعه از سبوی کیمیایی ات و نفسم به شماره افتاده است تا نفس مسیحایی تو را استشمام کند.

مهربان مربی ...

نگاهت را از من برنگردان...




| [ کلمات کلیدی ] :
ن : احسان روشن نیا
ت : سه شنبه 94/10/1
شیخ رضا ابوالقاسمی عارفی گمنام

پنجمین ساگرد و یادواره استاد آ شیخ رضا ابوالقاسمی نزدیکه ....

هر چی خواستم بگم نتونستم جز اینکه یه دستنوشته از ایشون بزارم

اون چشم نافذ و دید تیزی که همه دنبالش می گردن اینجاست.

دیدگاه های متفاوت شیخ بود که ایشون رو اینقده عرشی کرده و توی دل همه جا داده است.

آری شیخ ،، عباس چیز دیگری بود ....

عباس ..

عباس ...

عباس ...

اخه می دونید رفقا شیخ راست میگه عباس با همه شهدا فرق می کرد...

چون عصر عاشورا زینب فقط عباس رو صدا می کرد...

چون عباس هیچوقت دنبال شهادت نمی رفت دنبال رضایت مولاش بود...

چون عباس عباس بود ...

مدافع ولایت بود ... همه چشم امید زینب و اون مخدرات بود ...

تا جایی که روش نبود جسمش بی جانش برگرده خیمه ها

چون ادب نسبت به ارباب رو یادمون داد...

هیچوقت نزاشت یه بی ادب به ارباب وارد بشود...

عباس چیز دیگری بود چون همه بهش تعنه می زدن...

شیخ عزیز طعنه ها یادم نرفته..

مطمئنام تو هم برا اربابت چیز دیگه ای هستی ...

بخاطر همه خط به خط بالا ...

اینو برا عباس نوشتی که تا قیامت ما رو شرمنده ارباب کنی

و اما نوشته شیخ(اکثرا خوندید ولی الان با یه چشم متفاوت بخونید) :

تا حالا فکر کرده اید تفاوت اباالفضل با سایر شهدا چیست؟

شهادت هدیه ای الهی است که خوبان خدا برای به دست آوردن آن التماس می کنند و با شب زنده داری رسیدن به این توفیق را از خدا می خواهند؛ در مرام شهید رسیدن به شهادت رسیدن به تمام و شاید کمال خوبی هاست   .
کربلایی بود و عاشقانی که هر گاه به زمین می افتادند با لبخند صدا می زدند حسین ، خندان بودند و سربلند ،مطمئن بودند و محکم . در میان آن همه عباس شیوه دیگری داشت به هنگام شهادت گریان بود و نا امید ، غمگین بود و لرزان ، شرمنده بود و پریشان . عباس تنها شهیدی بود که به شهادت توجهی نکرد، کسیکه برای حسین حتی شهادت را هم تحویل نگرفت . هیچ کس مانند او دل شهادت را نشکست   !!
آغوش او تنها به روی غریبی امامش باز شده بود، اگر مطمئن بود که حسین را بعد از او نمی کشند ، عباس غمخوار امامش می ماند . اما عباس زمانی بعد از حسین را اصلا نمی شناسد ….
شهادت عباس را دزدید !! وگرنه عباس قد خمیده مولایش را تحمل نمی کند . شهادت عباس را دزدید ! وگرنه عباس لبهای علی اصغر امامش را فراموش نمی کند .
هیچگاه تا به این حد شهادت را حقیر ندیده بودم . نگران نباش شهادت قدر تو پایین نیست ، عباس چیز دیگری است .

امان نامه که آمد ،تنها او را شرمنده نکرد .بلکه او را کشت!
چه کسی می دانست او به فکر آبروی خود نبود ، به فکر غم حسین بود . مبادا برای لحظه ای حتی لحظه ای حسین نگران شود ،آخر حسین دل به او سپرده بود . امان نامه را که پاره کرد ، فریاد میزد ، نه اینکه دشمن بشنود می خواست حسین بشنود، بچه های حرم بشنوند ، زینب بشنود . فریاد او آرامش حسین بود ، لالایی اصغر بود ،امان زینب بود
.
او با دیگران فرق می کرد . همه به حسین فکر می کردند او به اهداف حسین ، همه به دنبال لبخند حسین بودند او به دنبال غمهای حسین ، هیچ کس بیشتر از او با گریه های حسین گریه نکرد . او برای حسین ، برادر نبود ،سپه سالار نبود ، آب آور نبود ، او پناه حسین ، آرامش حسین و سینه چاک حسین بود
.
بی جهت نبود که هر گاه شهیدی زمین می افتاد حسین را بالای سر خود می دید ، با آرامش و امید ، نگاه به شهید راه خود می کرد تبریک می گفت ، آرام پیکرش را بلند می کرد و به خیمه می آورد . اما بالین او که رسید جور دیگر بود
.
این خاصیت امامت است که با عشاقش متفاوت بر خورد کند و حسین از این خاصیت مستثنی نبود
.
گریه ای که بالین علی اکبرش می کرد از سر احساس بود ، و گریه ای که بالین حر می کرد از سر شوق ،اشکی که بالین غلام سیاه چرده اش می ریخت اشک محبت و نوازش ، ناله ای که بالین اصغرش می کرد ناله مظلومیت و غریبی ، آنچه بالین زهیر و حبیب و بریر می چکاند سرشک لطف و رضایت اما بالین او که رسید با همه فرق می کرد ، دست بر کمر فریاد می زد ، اینجا دیگر اشک از سنخ اشکهای دیگر نبود از جنس نیاز و ناز بود ، حسین پناه خود را از دست داده بود . احساس ، شوق، محبت و نوازش ،مظلومیت و غریبی، لطف و رضایت و از همه مهمتر نیاز و ناز از گریه های حسین شنیده می شد ،آنجا به یقین تمام ذرات عالم با حسین فریاد می زدند عباس چیز دیگری است !!!

 

ان شالله 2/10/90 جمعه با یه مطالب و چند تا عکس بروز خواهم شد

 

 




| [ کلمات کلیدی ] :
ن : احسان روشن نیا
ت : سه شنبه 90/9/29
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
 
 
 
هر کس می خواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند؛ ما تمام آنچه در تئوری و خلأ بود در خاکهای شلمچه و طلائیه دیدیم، آنچه دیگران فقط شنیده اند ما در شبهای دردآلود با صدای ناله ها و سوز دلهای شیدایی شنیده ایم و دیده ایم، ما عشقبازی مجنون به دور لیلی را درجزیره ی مجنون زیر باران گلوله های که میلیمتری زمین را هدف گرفته بودند با چشم غیر مسلح دیدیم، آنچه منصور بر سر دار دید ما شبهای عملیات دیدیم؛ آن شوخی های شبانه و زمزمه ی قرآن دعا که در شب عاشورای حسین گذشت ما در شبهای عملیاتی والفجرها و رمضان ها و کربلاها دیدیم .
 
 
0 align= 0 align= a href= div class=/div theme-designer2 /div/divtd width=div class=bb td width= center td width= /div space/divtd width= td width= td width= td width= td width=/div /td valign= valign= icon2 icon2 backpb:ItemText//BlogpagingBlock/blogtagsblockdiv style=theme-designer2 pb:ItemText/p dir=/blogtagsblockdiv style=theme-designer2 p dir= /blogtagsblockdiv style=theme-designer2 /divpb:AuthorNamediv style=div class= pb:BlogDescription/divwidth:389px; overflow:hidden;0/BlogArchive copyright table border=padding: 7pxwidth:389px; overflow:hidden; table border= width:389px; overflow:hidden; table border=width:389px; overflow:hidden; table border=padding: 7pxwidth:389px; overflow:hidden; ¢div class= div class= /divm-p/div /div778 /div !---------- text ----------------------------

دریافت کد آهنگ

0rtl105/bodyrtl105/body