بسم رب المهدی (عج)
عشق یعنی پاک ماندن در فساد آب ماندن در دمای انجماد
در حقیقت عشق یعنی سادگی در کمال برتری افتادگی
یک نوجوانی از من سئوال پرسیده بود هدف از زندگی چیست ؟ و چرا ما باید زندگی کنیم و می خواهیم به کجا برسیم؟
سئوال خوبی است چون مولایم علی – که جانم فدای او باد- فرمود: خدا رحمت کند کسی را بداند از کجا آمده و در کجا قرار دارد و به کجا قرار است که برود. هدف از زندگی مطمئنا خوردن و آشامیدن نیست . هدف خیلی بالاتر از این حرفهاست. هدف ما خداست.....اصلا بذار با یه مثال شروع کنم؛ یک رود هدفش از جرکت توی جوی چیه؟ خوب میخواد به دریا برسه. خوب دریا چیه؟ دریا همون منشا اصلی روده و به قول یونانیان بدنبال اصل خودش یعنی از چیزی که بوجود آمده می گرده و به دنبال اصل خودشه ، مثل هرچیز دیگه ای.... انسان از گل سرشته شد. خدا می خواست آن را جاندار کند. خواست مخلوقی منحصر بفرد بیافریند. مطمئنا یک محصول منحصر بفرد از مواد اولیه منحصر بفرد بدست میاد. و خاص تر و کامل تر و منحصربفردتر از خود خدا چیه؟ هیچی!!!. پس خدا از خودش از وجود و نور و روح خودش در اون گل دمید. در قرآن آموده و نفخت فیه من روحی : از روح خودم در آن دمیدم. انسان جان گرفت و زندگی را آغاز کرد. حالا اگه انسان بفهمه که سرازیری زیبای زندگیش به دریای خدایی میرسه و سرازیر بشه ، خوب به منشا خودش میرسه یعنی خدا.
انسان خلق شد تا دوباره به خدایی برسه، تا بفهمه که خدایی کردن چه لذتی داره و بفهمه که بندگی کردن چه رتبه ای داره. انسان خلق شد تا به چیزی برسه که هیچ چیزی جز اون نمی تونه نمیرسید. انسان خلق شد تا خودش رو پیدا کنه.....
این ندای مرا هیچگاه فراموش نکن :
خودت را دریاب...!
انسان باید به اون سرمنشا زیبایش برسید که اون خداست و تنها راهش هم بندگی کردن است. عزیز دلم سعی کن همیشه فقط بنده خدا باشی و بنده هیچ کس و هیچ چیز دیگر نباشی. که در آن صورت است که بر دیگران سرور خواهی شد.
رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند
نوکر بی بی فاطمه زهرا
احسان روشن نیا – بهمن ماه 1387
| [ کلمات کلیدی ] :